سفارش تبلیغ
صبا ویژن

مشق عشق

صفحه خانگی پارسی یار درباره

سخن دل

پنج وارونه چه معنا دارد!؟

 خواهر کوچکم از من پرسید
من به او خندیدم
کمی آزرده و حیرت زده گفت
روی دیوار و درختان دیدم
باز هم خندیدم
گفت دیروز خودم دیدم پسر همسایه
پنج وارونه به مینو میداد
آنقَدَر خنده برم داشت که طفلک ترسید 
کردم و بوسیدم و با خود گفتم بغلش
بعدها وقتی غم
سقف کوتاه دلت را خم کرد
بی گمان می فهمی
.پنج وارونه چه معنا دارد

همه آدم‌ها با هم برابرند ، اما پول‌دارها محترمترند . همه آدم‌ها با هم برابرند ، اما دخترها پرطرف‌دارترند . همه آدم‌ها با هم برابرند ، اما بچه‌ها واجب‌ترند . همه آدم‌ها با هم برابرند ، اما خانم‌ها مقدم‌ترند . همه آدم‌ها با هم برابرند ، اما سیاه‌ها بدبخت‌ترند و سفیدها برترند... البته تبعیضی در کارنیست . در کل همه آدم‌ها با هم برابرند ، اما بعضی‌ها برابرترند.

 

معلم پای تخته داد می زد

صورتش از خشم گلگون بود
و دستانش به زیر پوششی از گردپنهان بود

ولی ‌آخر کلاسی ها
لواشک بین خود تقسیم می کردند
وان یکی در گوشه ای دیگر جوانان را ورق می زد

برای آنکه بی خود، هیا هو می کرد وبا آن شور بی پایان  

تساوی های جبری رانشان می داد
خطی خوانا به روی تخته ای کز ظلمتی تاریک
غمگین بود
تساوی را چنین نوشت

یک با یک برابر هست

از میان جمع شاگردان یکی برخاست 
همیشه یک نفر باید به پا خیزد
به آرامی سخن سر داد
تساوی اشتباهی فاحش و محض است

معلم
مات بر جا ماند!

و او پرسید
اگر یک فرد انسان واحد یک بود

یک با یک برابر بود
سکوت مدهوشی بود و سوالی سخت

 معلم خشمگین فریاد زد
آری برابر بود.

و او با پوزخندی گفت
اگر یک فرد انسان واحد یک بود
آن که زور و زر به دامن داشت بالا بود
وانکه قلبی پاک و دستی فاقد زر داشت
پایین بود
اگر یک فرد انسان واحد یک بود
آن که صورت نقره گون
چون قرص مه می داشت
بالا بود
وان سیه چرده که می نالید
پایین بود
اگریک فرد انسان واحد یک بود
این تساوی زیر و رو می شد
حال می پرسم

یک اگر با یک برابر بود

نان و مال مفت خواران
از کجا آماده می گردید
یا چه کس دیوار چین ها را بنا می کرد؟

یک اگر با یک برابر بود

پس که پشتش زیر بار فقر خم می شد ؟
یا که زیر ضربت شلاق له می گشت ؟

یک اگر با یک برابر بود

پس چه کس آزادگان را در قفس می کرد ؟

معلم ناله آسا گفت

بچه ها در جزوه های خویش بنویسید:

یک با یک برابر نیست

شیشه ای می شکند... یک نفر می پرسد... چرا شیشه شکست؟ مادری می گوید... شاید این رفع بلاست. یک نفر زمزمه کرد... باد سرد وحشی، مثل یک کودک شیطان آمد، شیشه ی پنجره را زود شکست. کاش امشب که دلم مثل آن شیشه ی مغرور شکست، عابری خنده کنان می آمد... تکه ای از آن را بر می داشت... مرهمی بر دل تنگم می شد... اما امشب دیدم... هیچ کس هیچ نگفت، قصه ام را نشنید... از خودم می پرسم، آیا ارزش قلب من از شیشه ی پنجره هم کمتر است؟؟؟

 

 رفتی همه گفتند از دل برود هر آنکه از دیده برفت وبه ناباوری و غصه من خندیدن آه ای رفته سفرکه دگر باز نخواهی برگشت کاش می آمدی و می دیدی که در این عرصه دنیای بزرگ چه غم آلوده جدایی هایی ست و بدانی که.... از دل نرود هر انکه از دیده برفت

 کوچیک تر که بودم فکر می کردم بارون اشک خداست ولی مگه خدا هم گریه می کنه چرا باید دل خدا بگیره!!!! دوست داشتم زیر بارون قدم بزنم تا بوی خدا رو حس کنم اشک خدا را تو یه کاسه جمع کنم تا هر وقت دلم گرفت کمی بنوشم تا پاک و آسمانی شوم! آسمان که خاکستری می شد دل منم ابری می شد حس میکرم که آدما دل خدا رو شکستند و یا از یاد خدا غافل شدند همه می گفتند باران رحمت خداست ولی حس کودکانه من می گفت خدا دلش از دست آدما گرفته

چه روزگار خوبی بود روزای خوب بچگی اون روزا که حرفهای عشق یرنگی بودو سادگی اون روزا که دلخوشیمون چندتا مداد رنگی بود حیف که چه زود تموم شدن چه روزای قشنگی بود چه قصه های خوبی بود قصه های مادر بزرگ قصه شاه پریون قصه اون بره و گرگ ببین چه ساده گم شدیم تو بازیهای روزگار از اون روزای بچگی حالا چی مونده یادگار)تا دیروز ما زندگی را به بازی می گرفتیم و امروز او ما را و فردا ... ؟ )

خوشا به حال لک لکا که خوابشون «واو» نداره، خوشا به حال لک لکا که عشقشون «قاف» نداره، خوشا به حال لک لکا که مرگشون «گاف» نداره، خوشا به حال لک لکا که لک لک اند....  ( حسین پناهی)

ببین این منم که مثل سایه ای بی جان بدنبال تو می آیم نگاهم کن نگاهم کن بجز چشمان زیبایت نگاه مهربانی من نمی خواهم نگاهم کن نگاهم کن مرا چون زورقی خسته در این گرداب تنهایی کسی جز تو نمی خواند مرا کس این چنین رنجور و دل خسته نمی خواهد برای شادی روح شکسته همان روحی که با عشقت گسسته به آن عهدی که با قلب تو بسته

هیچ کس فکر نکرد که در آبادی ویران شده دیگر نان...نیست و همه مردم شهر بانگ برآورده اند که چرا سیمان نیست؟ چرا ایمان نسیت؟ و کسی فکر نکرد که زمانی شده است که به غیر از انسان...هیچ چیز ارزان نیست. دکتر شریعتی

به شانه ام زدی تا تنهاییم را تکانده باشی به چه دل خوش کرده ای؟ تکاندن برف از شانه های آدم برفی؟؟؟؟؟

روزی ازم پرسید:بزرگترین آرزوی توچیست؟ گفتم:تحقق یافتن آرزوی تو.....اما افسوس هرگزندانستم آرزوی تو جدایی از من بود.

خدایا : از عشق امروزمان چیزی برای فردا کنار بگذار: نگاهی ، یادی، تصویری، خاطره ای ، برای آن هنگام که فراموش خواهیم کرد روزی چقدر عاشق بوده ایم

دوری کوچیک باعث میشه که عشق های کوچیک از بین بره ولی دوری زیاد به عشق عظمت میبخشه؛مثل زمانی که باد شمع رو خاموش میکنه ولی باد زیاد شعله شمع رو تندتر میکنه

کودکی با پاهای برهنه بر روی برفها ایستاده بود و به ویترین فروشگاهی نگاه می کرد زنی در حال عبور او را دید . او را به داخل فروشگاه برد و برایش لباس و کفش خرید و گفت: مواظب خودت باش کودک پرسید: ببخشید خانم شما خدا هستید؟ زن لبخند زد و پاسخ داد: نه من فقط یکی از بنده های خدا هستم کودک گفت:می دانستم با او نسبت دارید

پروفسور حسابی: روزی در آخر ساعت درس یک دانشجوی دوره دکترای نروژی ، سوالی مطرح کرد: استاد،شما که از جهان سوم می آیید،جهان سوم کجاست ؟؟ فقط چند دقیقه به آخر کلاس مانده بود.من در جواب مطلبی را فی البداهه گفتم که روز به روز بیشتر به آن اعتقاد پیدا می کنم.به آن دانشجو گفتم: جهان سوم جایی است که هر کس بخواهد مملکتش را آباد کند،خانه اش خراب می شود و هر کس که بخواهد خانه اش آباد باشد باید در تخریب مملکتش بکوشد.

برای شکستن دل یه لحظه وقت کافیه... اما برای اینکه از دلش در بیاری شاید هیچ وقت فرصت پیدا نکنی... - می شه بعضی ها رو مثل اشک از چشمات بندازی.... اما نمی تونی جلوی اشکی رو بگیری که با رفتن بعضی ها از چشمات جاری می شه...... - همیشه غمگین ترین و رنج اور ترین لحظات زندگی ادم توسط همون کسی ساخته می شه که شیرین ترین و به یاد موندنی ترین لحظات رو برای ادم ساخته... - وقتی قلب ها به همدیگر نزدیک باشند فاصله مهم نیست.عشق کیلومتر ها را از بین میبرد و سختی ها را اسان می کن

اولیور وندل هولمز روزی در جلسه ای شرکت کرد که در آن جمع از همه کوتاهتر بود.دوستی با کنایه گفت:"دکتر هولمز به نظرم شما در میان ما افراد بلند قد احساس کوچک بودن می کنید." هولمز پاسخ داد : "همینطور است .من احساس می کنم که یک دایم هستم در برابر پنی ها!" دایم: سکه ای کوچکتر از پنی که ده برابر آن ارزش دارد