شعر نو
بگویید دیگر نیاید زمستان
پر طراوت بود او
اما چه سود، که ما را
منزوی کرد در سکوت نگاه خویش
...........................
دیگر مجال خود نمایی
آدم برفی باقی نیست
بگویید نیاید زمستان
کسی از این خانه
به استقبالش نخواهد رفت
چرا که من،
سردتر از سردی زمستان را
در نگاه او دیده ام
پروانه شدن ممنوع
گر میدانستم
که آتش عشق،
بال و پرم را اینگونه خواهد سوزاند،
تا همیشه
در پیله تنهایی خود می ماندم
و هیچگاه، پروانه شدن را
آرزو نمیکردم